۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

تازه ترین طعم


خطهای سفید جاده را میشمارم.
یک...صد و بیست و هشت...
هزار و هفتصد و هشتاد و چهار...
از تو دور میشوم،

و نزدیکتر به انتظار!                                    میلاد تهرانی

۵ نظر:

باران گفت...

خلق را گوش و دل اما با
من نبود
و چنان بود که کفتی
از چشم به راهی
با ایشان
سودی هست و
لذتی....

سعيده گفت...

چه انتخاب قشنگي
ممنون

ناشناس گفت...

وااای انتظار!بعضی وقتا لذت بخشه ولی من متنفرم از انتظار

fhvhk گفت...

]vh ]dcd kld k,dsd nd'i??

باران گفت...

منظورم این بود که چرا چیزی نمی نویسی دیگه!