۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

پازل زندگی


هیچ چیزی مطلقا خوب و یا مطلقا بد نیست، مهم این است که از هر مفهوم به جای خود استفاده کنیم مثل تکه های پازل. یک تکه سیاه پازل به اندازه تکه های سفید ارزشمند است و وقتی در جای خود قرار میگیرد، در کنار بقیه تکه ها، کامل کننده و زیبایی بخش یک تصویر میشود. پازل یک بازی فکری است که از تکه های کوچک نامنظم تشکیل شده است و با کنار هم قرار دادن تکه ها، یک کلیت منظم معنی دار خلق میشود.


اجزای پازل در طول زندگی باید جوری انتخاب و در کنار هم قرار داده شوند که بازی مهیج و جالب شود و ما را به ادامه دادن تشویق کند و در نهایت آنچه را که در ذهن داشته ایم، متبلور کند و چه نیکو خواهد شد اگر تصویری که در نهایت ساخته میشود هم برای خودمان و هم برای دیگران جذاب و بیان کننده تمام حقایق درون و افکار ما باشد و نیاز به تعبیر و تفسیر برای خودمان وهم برای دیگران نداشته باشد و چه بد خواهد شد اگر در خاتمه در یابیم که تصویر ساخته شده با آنچه که ما میخواستیم متفاوت است و از آن بدتر این خواهد بود که احساس کنیم تمام تکه های چیده شده را باید از هم بپاشیم و از نو بسازیم اما مهلت چیندمان دوباره آن را نداشته باشیم


۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

The End


وقتی یک فیلم سینمایی تمام میشود آخرش چه مینویسند: "پایان!" این پایانی که مینویسند به چه معناست؟! مگر
غیر از این است که با این کلمه به شما میگویند همه ماجراهایی که در این فیلم دیدید هر چه بود و هراندازه
روی احساسات شما اثر گذاشت دیگر به پایان رسید و وقت آن شد که از سینما خارج شوید و یا از پای تلویزیون
برخیزید و سراغ زندگی خود بروید!؟

و ساعتی بعد که شما به زندگی خود برمیگردید میبینید که تمام شور و هیجانی را که هنگام تماشای فیلم در
 وجودتان زنده شده بود، دیگر نمیتوانید تجربه کنید! اما آیا اتفاقات زندگی واقعی نیز چنین است!؟

هوشیار باشید که زندگی فیلم یا مجموعه ای از فیلمهای جداگانه نیست که بتوان در ان هر کاری انجام داد
 و بعد با یک کلمه "پایان" اوضاع را به حال اول برگرداند! در واقع واژه پایان توهمی است که باید دقت
کرد هرگز در دام آن نیفتاد